به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

۳۲. شهریور

بالاخره بدو بدوهای شهریور با یک سفر کوتاه دوست داشتنی تمام شد و من له، خسته و سرشار از حسهای دوست داشتنی، چایی به دست لم میدم روی شزلون و انگار که بار سنگینی از دوشم برداشته شده احساس سبکی دارم.

 

غ ز ل واره:

 

+ سفرمون خیلی خوب بود فقط حیف که بارون زد تو پرمون و نتونستیم خوب بگردیم و نتونستم یک دل سیر دریا رو ببینم

 

+ مرسی غزلکم برای همه بدو بدوها و تلاشهای فشرده این ماه

 

+ آخ جون فردا میتونم با خیال راحت و فراغ بال ایمیلهامو جواب بدم

 

+ خدایا جقدر خوشحالم که به روتین نرمال زندگیم برمیگردم

۳۲. سرشار

چه حسی فوق العاده تر از اینکه با رسیدن مهمونات تمام خستگیات در بره و وقتی خونه غرق سکوت و تاریکِ یواش بخزی روی تخت تمیزت و نفس راحتی بکشی که اگرچه کارهات تمام نشد اما همه چیز خوب برگزار شد و بسیار خوش گذشت. 

 

غ ز ل واره:

+ نسرین عجیب دوست داشتنی، مهربون و محتاطه. صد بار گفته زحمت آوردیم خسته ات کردیم‌. اما من ته دلم غنج میره که دارمش و الان بعد از هشت سال بالاخره جور شد که بیان

 

+ چقدر حرص خوردم و استرس کشیدم این مدت اما الان که پشت سرم رو نگاه میکنم این شهریور یکی از شیرین ترین شهریورهای زندکیم بوده اگرچه در اون لحظه ها شاید متوجهش نبود‌م.

۳۱. ‌...

سرم و تمام تنم درد میکنه

پریودم و دلم هم درد میکنه

۳۰. همه چیز خوب است

از شدت خستگی و تحولات جسمی پریودی در حال تجزیه شدنم.بعد از پاک کردن گاز خودمو به یک لیوان آب سرد مهمون میکنم و میخزم روی تخت‌. تن کوچکی که همه جانِ من است به سمت من می چرخد و اگرچه خواب است خودش را در آغوشم جا نی دهد و طبق عادت اذیت کننده طول روزش نوک سینه ام را فشار میدهد. 

بینی ام را نزدیک نفسش میبرم و نفس عمیقی میکشم. صدایش در گوشم نی پیچد:" لطفا اجازه بده امشب روی تخت شما بخوابم." وقتی با مخالفت من روبرو می شود میگوید:"گول میدم دیگه هیچوقت رو تختون نخوابم اگر امشب اجازه بدی" و من اونقدر خسته ام که جان کلنجار رفتن ندارم و میگم باشه. 

و حالا چه کامی میبرم از شنیدن صدای نفسهای کوتاه و آرامش، و لمس گرنی تنش، و حرم نفسهایش که سمت چب گونه ام را نوازش میکنید.

چقدر خوب شد که اصرار کرد کنار ما بخوابد. با این همه خستگی تنها چیزی که نیازمندش بودم همین لحظه است که نفسهای آرام هر دویشان سکوت اتاق را نی شکند و من از صمیم قلب خرسندم از داشتنشان.

چقدر خوب است که مثل دوران کودکی دیگر آرزو ندارم جای کسِ دیگری باشم. همه جیز را همینطور که هست دوست دارم. حتی خودِ غرغروی وحشی ام را

۲۹. گذر

صبر زیباست

اما صبور بودن کار سختی است

 

۲۸. روتین زوری

تازگیها فهمیدم بهترین روش برای برخورد با اضطرابهای ناگهانیم و اقدامهای هیجانیم، هیچ کاری نکردن هست و صبر. اونوقتِ که بعد از چند ساعت یا چند روز متوجه میشم چقدر آرومم و دیگه اون موضوع نه تنها اذیتم نمیکنه، بلکه چقدر بی اهمیت بوده و من اونقدر بزرگش کردم

تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan