به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

غم و شادی

منتظر بودم برسم به روزایی که دوباره حالم از درون خوبه و احساس خوشبختی داره خفه ام میکنه تا بنویسم. یک کم طول کشید ولی اون روزا هم رسید اما تا من خلوت بشم و مجال نوشتن پیدا کنم آبادان عزادار شد و الان با همه خوب بودنِ حال روانم و به ثبات رسیدنش؛ درونم می سوزه از غم زیر آوار رفتن این همه آدم به خاطرِ یک عده پست فطرت. حالا هر چقدرم خوب باشم یک غمِ بزرگ درونم سنگینی می کنه. سه سالی میشه که اخبار رو دنبال نمی کنم اما نمی تونم خبرای آبادان رو نخونم و جیگرم آتیش می گیره از این غم بزرگ. کاش می تونستم کاری بکنم برای دلهای داغداری که عزیزانشون رو از دست دادن.

تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan