به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

۵۱. پس من چی؟

میگه دیشب داشتم میمُردم

 

اینقدر که همش فکر میکردم ماهک چی میشه؟

 

میپرسم: "فقط ماهک؟"

 

میکه: " تو بزرگی از پس خودت بر میای"

 

میگم: " چرا بیدارم نکردی؟"

 

و با خودم فکر میکنم اگر زبونم لال تصورش درست بود به این فکر نکرد که من با چی روبرو خواهم شد؟

 

و الان میترسم بخوابم

 

 

 

 

 

 

غ ز ل واره:

 

+ به شدت نیاز به نوشتن دارم و فقط با لپ تاپ دوست دارم بنویسم و ک.‌‌.‌‌.. تعویض ویندوز لپ تاپو ندارم

 

 

+ چقدر این روزا نمیدونم کجام و کجا دارم میرم؟

 

 

+ دلم میخواد یک نفر از راه برسه و منو لز خودم بکشه بیرون و بزاره کف دستم‌ واضح، روشن، بدون ابهام

 

 

راستش منم دیشب قلبم درد میکرد و بیشتر از پرتقالی به قندون فکر میکردم ... 

بنظرم هر پدر و مادری تو این شرایط بیشتر دل نگرون بچه اشه ...

خودتو بزار تو اون شرایط، آیا به ماهک بیشتر فکر میکنی یا حامی؟ 

 

عزیز دلم 
حالا خوبی؟

منم حق رو به همسر میدادم چون واقعا ما مسئولیم برای حضورشون تو این دنیا.
همون روزم ناراحت نشدم ازش چون خودم هر بار به مرگ فکر میکنم اول ماهک میاد تو ذهنم
فقط خیلی ترسیده بودم

راستش منم دیشب قلبم درد میکرد و بیشتر از پرتقالی به قندون فکر میکردم ... 

بنظرم هر پدر و مادری تو این شرایط بیشتر دل نگرون بچه اشه ...

خودتو بزار تو اون شرایط، آیا به ماهک بیشتر فکر میکنی یا حامی؟ 

 

به ماهک :((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan