به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

۱۰. گفتم سلام خانم، بی خیال

ماگ رو پر از قهوه میکنم و آماده ملاقات با خود می شوم. خودم رو روی صندلی کوچک تراس جا میدم و خیره میشوم به گل قشنگم که گلهای قرمز و ریزش باز شده و بقیه غنچه هایش در شرف باز شدن هستند. این یکی از دوست داشتنی ترین داراییهای من در این زندگی زمینی است. نوشیدنی ام را با ملودی گوشنواز پرنده ها می نوشم و بعد از آن چانه ام را به دستهایم تکیه می دهدم و چشم می دوزم به درخت های گردو توی حیاط همسایه. درختهای گردو برای من پر از خاطره و عشق اند.  سبز اردیبهشتی یکی از جلا دهنده های روانم را با نگاه می بلعم و گوش می کنم، صدای جیک جیک گنحشگکانِ بی دغدغه را. به خودم که می آیم صداهای درونم را می شنوم که آرزوی عشق ، نور و خیر دارد برای همه و اسم هایی که یکی یکی در ذهنم مرور می شوند؛ حتی اسم آن آدمهایی که بدترین نقش ها را در زندگی من و خانواده ام ایفا کرده اند. استاد می گوید: "من  و تو ندارد، همه ما یکی هستیم چون  پروردگار از روح خودش در ما دمیده. انسانهای بد زندگی شما، تنها روح های الهی هستند که در جهت ارتقا شما، یک نقش بد در زندگی تان بازی می کنند. هرگاه نتوانستید برای کسی خیر بخواهید به یاد بیاورید که در جسم او رو الهی وجود دارد و برای روح الهی اش طلب خیر و عشق داشته باشید." و همین توصیه کمکم می کند که بتوانم برای بدترین آدمهای زندگی ام عم طلب خیر کنم.

به شش روز گذشته فکر می کنم و افکاری که در سرم گذشت. به لحظه هایی که از اعماق قلبم آرزوی نبودن، داشتم و آرامش عمیق این لحظه. ایمان دارم تمام این حالِ خوش به دلیل سپاس‌گزاریهایم در بدترین حالِ ممکن است. آن زمان که در مقابل اعتراضها و گلایه های ذهن، تمام تلاشم را کردم که نعمت هایم را به یاد بیاورم.

 

غ‌زل‌واره:

+ دو روز قبل که بعد از چهار روز تحمل، از شدت فشارِ روبرو شدن با یکی از بزرگترین ترس های زندگی‌ام و به طبع چند ترس دیگر در راستای اون و شوک و بد حالیهای بعدش یه پهنای صورت اشک می ریختم و چشمای قرمز و ورم کرده ام رو توی آینه دستشویی موقع شستن دستمال تمیزکاری نگاه میکردم، تصورش رو هم نمی کردم که 24 ساعت بعدش چقدر آروم میشم و قبل از 48 ساعت خوشبخت ترین آدم روی زمین باشم. 

 

+ حالا که من روبراه شدم، مهمانها رفتند

 

+ اینقدر تحمل این 6 روز برایم سخت بود که 12 روز زودتر پریود شدم. :)) چقدر خوب که تموم شد.

 

+ استاد میگه وقتی قراره ارتقا مدار پیدا کنید مورد آزمون قرار میگیرید و من در عرض 20 روز دو تا آزمون دادم. فکر میکنم موفق بیرون اومدم

 

امیدوارم این مسیری که میری برات موثر باشه غزل جونم ♥️ 

ممنونم یاسی عزیزم ♥️

چقدر خوشحالم چنین آرامشی رو تجره میکنی غزل جانم

وضعیتم خیلی سینوسیه ولی خوب آرامش هاش خیلی خوبه
امیدوارم حالت عالی بشه نسترن جونم♥️

استاد من خانم رجاییان بود. اسم انتخابیش سن نین بود برای خودش 

تو یه تصادف سالها فلج شده بود و با همین تکنیک ها کاملا به زندگی برگشته بود وسالم سالم بود با اینکه سنش بالا بود پا به پای ما فعالیت میکرد تو کلاس 

تو باشگاه یوگای گل اندام تو کرج حدودا ده دوازده سال پیش می دونم بازم کلاس گذاشت اونجا ولی کلاس ما بی نظیر بود. 

پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را 

یه دونه تمرین داشتیم برداشتن نقاب ها دونه دونه نقاب هایی که تو طول زندگی اومده بود رو بر میداشتیم من یادمه روز اخر بعد از اخرین نقابی که برداشتم کلا متحول شدم و اصلا انگار اون گوهر درونم شروع به درخشیدن کرد رو هوا راه می رفتم از سبکی و چنان عشقی از من ساطع میشد که آدم ها همین که منو می دیدن لبخند می زدن و آرامش میگرفتن بدون اینکه هیچ صحبتی باهاشون بکنم.

چقدر از اون فضا دور شدم نهال نو رسته ای بودم که تا قبل از سفت و محکم شدن دوباره بعدش تو یه طوفان دیگه افتادم و نتونستم اون عشق عظیم رو تو وجودم حفظ کنم البته که بعد از اون کلاس من کلا یه ادم دیگه شدم ولی روزهای پایانی اون کلاس تا چندماه بعدش عجیب موجود روحانی بودم 

 

استادم میگفت تو میتونی بعد از من بیای و تدریس کنی ولی من چندماه بعدش اومدم شیراز و بچه دار شدم و افتادم تو یه مسیر دیگه 

 

راستی فامیلی صاحب باشگاهمون مقدم بود :) 

چقدر عالی بوده که تو اون زمان و اون سن این دوره ها رو رفتی

منم دارم تلاش میکنم به اون نقطه ای برسم که بگم :"پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را "

وای چه باحال بوده. ما اینو نداریم 

عزیزم آدمها تو هر مرحله ای در یک سطحی به سر میبرن و 

خوبه که حواسمون باشه و بازم براش تلاش کنیم

عزیزم شاید مسیر بهتر این بوده برات 

:) 

تقریبا دارم مطمئن میشم که استاد تو یا همون استاد منه یا یکی از شاگردهاش 

خیلی دوست دارم بدونم استادت کیه نسیم جانم😊
استادم آقای مقدم هستش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan