به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

زنده شدن خاطرات خیلی بد

نشستم بنویسم اما اینقدر خاطرات بد و تلخ هجوم آورد به ذهنم و کمی که نوشتم به جای بهتر شدن سرم شروع کرد به سوختن و الان در شرف درد گرفتن هستش کلا بیخیال نوشتن شدم. باید راه دیگه ای پیدا کنم. من دیروز دو تا مسکن خوردم تا از درد نجات پیدا کنم. امیدوارم امروز اینطوری نشه. یک ویدئو پیدا کردم برای کنترل استرس. اگر کمکم کرد حتما به شما هم معرفیش می کنم.

فکر کنم بهتره سعی کنم خودمو رو با تدارکات یلدا سرگرم کنم تا بهتر بشم 

من هستم غزل

من همیشه هستم

الان خوبی؟؟؟؟؟؟؟

میدونم نسترنجون
واثعا ممنون که هستی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan