به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

راه نجات چیست؟

 

 

خوبم اما خوب نیستم

همه چیز خوبه اما خوب نیست

همه جا آرومه ولی آروم نیست

هیچ کارم خوب پیش نمیره و تنها دلیل!!!!!

حذف روابط فیزیکی، ندیدن آدمها و زندگی کردن هاشونِ

دلتنگ خانواده ام اما ولع عجیبی برای ترکستان دارم. اگر مامان اینا دلخور نمی شدند؛ در اولین فرصت خودم رو می رسوندم به خونه پدری همسر و همه انگیزه ها و انرژی های دنیا رو میبلعیدم.

حقیقت این است که بعد از خانه خودمان، من هیچ جا به اندازه خانه پدری همسر آسایش و راحتی ندارم. جای وسایلم مشخص است. یک اتاق در اختیارم است و هر زمان که شلوغ باشد و من لبریز شوم؛ پارکینگ و حیاط را دارم که پناه ببرم. کسی از من انتظار رفتن منزل این و آن را ندارد و نهایت انتظار بیرون رفتن های یکی دو ساعته در طبیعت است که عاشقش هستم. و خیلی چیزهای دیگر که موجب آرامش من است

اینقدر که آدمها را ندیده ام؛ زندگی کردن ها را حس نکرده ام، ساده ترین کارهای روزمره هم از من ساخته نیست. همه اش کسل و خوابالود می گذرد و نمی فهمم چطور صبح شب می شود و من فقط به انتظار تمام شدن این روزها وقت می گذرانم.

راهکاری دارید که زودتر از این بی حوصلگی خلاص شوم؟ فعلا امکان دیدار با خانواده ها مهیا نیست. غیر از این چه کنم؟ خرید هم که نمی شود رفت؛ چون دلتا بچه ها را خیلی تهدید می کند و همسر به شدت مخالف است.

سلام غزل جانم، امید نیک احوال باشی در کنار عزیزانت قشنگم. پست جدید اگر شامل همه خوانندگان میشه خوشحال میشم همراهت باشم مهربون😍

سلام فرنوش عزیزم
ممنونم به همچنین عزیزم
حتما :)

عزیزدلم ❤️

راهش واکسنه غزل جان! اما همون طور که خودت می دونی یه سری موانعی هست!!

به هر حال امیدوارم زودتر همه واکسن بزنن. دیروز توی وب یه دوستی دیدم که نوشته بود واکسن زده. همسن و سال منه تقریباً. من فکر کردم دیگه همه می تونن بزنن!؟ چجوریه اوضاع؟

 

امیدوارم نسترن و خونواده‌ش هم هر چی زودتر حالشون خوب بشه و سلامت باشن و خودش هم دور از نگرانی و استرس این قضیه باشه.

جان دلمی تو
راستش فعلا تا متولیدن 60 رو میزنن
ولی شهرایی که اوضاع خراب بوده تا 65
البته جمعه یک سری شهرا بدون محدودیت سنی بالای 18 سال رو میزدن اما اینجا نه

بعد دانشجوها رو هم دارن واکسینه می کنند چون میخوان تو آبان اینا دانشگاها حضوری بشن. لابد دوستت دانشجوعه.
قراره واسه 12-18 سال هم واکسن وارد کنند

منم از طرف محل کار همسر قراره بزنم فردا

خدا رو شکر امروز احوالشونو پرسیدم میگفت هممون بهتریم
خدا رو شکر خطر رفع شده براشون
طفلیا خیلی اذیت شدن این دو ماه
و این یک نمونه از مردمی هست که گرفتار شدند با کرونا و چقدر رنج کشیدند

سلام غزل جان. فعلا شرایط برای همه سخت شده واقعا و چاره ای جز ادامه دادن و سر پا نگه داشتن خودمون نداریم

بله فرزانه جون
ان شالله  به خیر تموم بشه و نجات پیدا کنیم
امیدوارم که عزیزان همه در سلامت کامل این بحران رو پشت سر بزارن و واکسینه بشن

غزل بانو جانم...

یکی مثل من نگرانه بابت این رفت و آمدها

خصوصا با کسایی که چندان هم رعایت نمیکنن

و یکی مثل شما خسته از این دوری ها...

چی بگم عزیز دلم ، شرایطمون یکسان نیست که بخوام راهکار بدم بهت.

فقط امیدوارم خیلی یهویی طور حالت عوض بشه😘

ای جان دلم حق داری
منم خوشحالم که دورم و نگران این رعایت نکردنا نیستم اما خوب یک جاهایی هم آدم دلش تنگ میشه
عوض شد واقعا :))

غزل جان حالا که از کامنت نسترن خانم ناراحت نشدی اجازه بده منم بگم که برات خوشحالم .خوشحالم که علاوه بر خونه خودت جایی داری که میتونی به آرامش برسی..خوشحالم که ماهک قشنگمون رو داری که هربار با دیدنش لبریز از ذوق و شوق بشی..من بیشتر از دوسال هست که  دارم به زندگی ت با عش نگاه میکنم. و هربار با ناراحتیت ناراحت و هربار با خوشحالیت من هم واقعا خوشحال شدم .با اینکه تا حالا ندیدمت و میدونم که ممکنه هیچ وقت هم نبینمت..ولی همینکه یک روزی زمانیکه درمانده بودم برات گفتم دخترم بیماره برای سلامتیش دعا کردی تا آخر عمرم یادم میمونه و امیدوارم روح قشنگ دخترم هم براتون دعا کنه و همیشه در آرامشی از جنسی که خودت دوست داری زندگی کنی..

امیدوارم خیلی زود بیای و از کتابهایی که خوندی برامون بنویسی و من هم از این فاصله دور ازت یاد بگیرم.

شاد و در آرامش باشی غزل جان.

ای جانم آزاده جان
الهی عزیزم
ان شالله همه یک جای امن اینطوری عیر از خونشون داشته باشند خصوصا شماها دوستای قشنگم
دقیقا همینزوره واقعا
مرسی از نگاه قشنگت و این همه لطفی که به من داری آزاده مهربونم
عزیز دلم
من اون کامنت دعا رو تو خاطرم نیست اما کامنتی که گفتی ترس از دست دادن رو به بدترین شکل تجربه کردی تو خاطرم هست و چقدر الان متاثر شدم از اینکه دیگه کنارت نیستنش 
عزیز دلم خیلی غم بزرگیه و دعا می کنم خدا خودش صبر به دل مهربونت بده
امیدوارم همیشه شادترین و سلامت ترین باشی عزیز دلم

راست میگی خیلی وقته از کتاب خوندنام ننوشتم
قربونت برم شماها خودتون هر کدوم یک پا معلم هستید برای من

دلت لبریز از صورتی های عشق و نور آرامش آراده عزیز

غزل جانم تلخی این دوری و دلتنگی در کام دل هممون نشسته. دور نیست دوباره دورهم جمع شدنها، بی محابا در آغوش گرفتن ها. دختر پرانرژی باید به خودت ببالی که اوقاتت با مطالعه و خودآگاهی، شیرین کاریهای پرنسس فسقلی مفید سپری میشه. وجودت لبریز از یک آرامش مخملی صورتی😍💓

آخ فرنوش عزیز
دلتنگی ها
 لطف داری فرنوش عزیزم
 مرسی واقعا
امیدوارم بتونم واقعا مفید باشم و تاثیر خوبی روی این دنیا بگذارم

به همچنین فرنوش نازنینم

هممون توی این باتلاق لعنتی گیر افتادیم ، انگار همزمان یه نیرویی میکشه به داخل و یه نیرویی به بالا😔 

من که اصلا همه احساساتم قاطی پاتی شده و ازشون سردرنمیارم یه لحظه از شکر لبریزم و یه لحظه بعد کل غرهای عالم میریزه به قلبم، یه لحظه توی حال دارم کیف میکنم با حسهای همون لحظه و یه لحظه بعدش پرت شدم توی گذشته و خودخوری ها و استرس آینده نیامده...

این بی حوصلگی ها برای من که چیزی جز قاطی پاتی شدن احساساتم و از بین رفتن مرزبندی هاشون نیست...

میبینی که من سرمو گرم کردم به خلق داستان بی سروتهی که اصلا نمیدونم چیکارش باید بکنم و البته اونجا هم از احساسات قاطی پاتیم خلاصی نیست یه نیرویی هولم میده و یه نیرویی ترمزم رو میکشه😒😒

راه خلاصیت رو پیدا کن دوست جان🌸

واقعا دقیقا همینطوریه

منم یه وقتایی سر از احساسم در نمیارم اینقدر که نوسان داره

خیلی روش خلاقانه ای رو پیش  گرفتی و چقدرم خوب می نویسی

پیداش می کنم مگه دست خودشه؟ :)))

راهش فقط شکر گزاری هست روزی چند دقیقه صبح و شب مثل قرص تجویز می کنم چند تا از نعمت هات رو صبح ها که بیدار شدی بنویس و شکر کن چندتاش رو شب از ته دلت شکر کن 

تو آدم اجتماعی هستی و میشه بهت حق داد که کسل شده باشی از این شرایط اما برای یکی مثل من خنده داره که آدم اگر ارتباطش قطع باشه ممکنه کسل بشه 

 

روزی هزار بار باید شکر کنی که خانواده همسرت اینطور هستن که شرح دادی من که بیچاره شدم از خانواده ی همسرم و کرونا هم بهانه شد و کلا ارتباط قطع شد حالا باید از قطع ارتباط با آدمهایی که رو اعصابم بودن شکر گزاری کنم ولی خب به هر حال چون همسر و پسرم باهاشون در ارتباط هستن باز رو اعصابه 

پدر عزیز تر از جانم رو هم که پارسال از دست دادم و به اندازه ی کل دنیا دلم براش تنگه ولی دیگه دیدار میسر نیست.

یه بررسی بکن واقعا شاید عدم ارتباط نیست که بی حوصله ات کرده شاید دریافتی عشق و توجهت کم شده اون اگر باشه غیر از دیدار حضوری هم میشه یه جورایی تامینش کرد.

 

شکر گزاری انرزی زیادی به آدم تزریق می کنه یک ماه امتحان کن 

اینو اگر جدی تمرکز می کردم عالی میشد وگرنه دست و پا شکسته انجام میدم
ببین من حتی اگر برم سر خیابون یه سطل ماست بخرم و کمی سبزی در حد همینم کلی حالمو عوض می کنه

واقعا هر چقدر سپاس گزاری کنم کمه
عزیز دلم
کاش آدما می فهمیدن زندگی چقدر بی ارزشه که بخوان سر مسائل پیش پا افتاده همدیگه رو اذیت کنند

عزیز دلم
روحشون قرین رحمت
 همسر این روزا زیادی شلوغه
و یه وقتا این اذیتم میکنه
هست ولی نیست

چشم نسیم عزیزم

لی لی جانم توی این روزهای خاکستری خوردن ویتامین ها رو فراموش نکن

ویتامین D - C و ZINC رو روزانه مصرف کن شاید کمی انرزیت رو بالا نگهداره

 

علاوه بر اون فکر میکنم کمی فعالیت بدنی در هوای آزاد مثل پیاده روی بعد از ظهر و تمرکز بر روی داشته ها شاید کمی حالت رو بهتر بکنه عزیزم

میخورم لی لی عزیزم
بیشتر بیرون نرفتن از خونه اذیتم می کنه
اینکه کل مراودات اجتماعیم حذف شده

فعالیت بدنی که نگو
یه مدت خوب ورزش می کردم
باز رفتم تو فاز تنبلی بدجور 
:(((

تو چطور لی لی جانم؟

دقیقا تو همین شرایطم 

منتها اومدم چله انجام کارها رو انجام می دیم یک چهل روز تعیین کردم و یک ساعت زبان و کتاب و نیم ساعت ورزش و چند کار دیگه رو نوشتیم و جریمه هر کدوم که انجام نشه روزی صد  هزار تومان به خیریه و به عشق قرمز نخوردن فعلا ده روزه پیش می ریم .

چون همسرم هم همراهی ام می کنه یک جور رقابتی خوبی پیش می ره .

و صبح تا شب تلاشم اینه همه اش پیش بره یه ذره صبحها معنادار شدند ولی هم چنان روزهایی وجود دارند که می گم عه من چند ماهه حضوری با هیچ کسی غیر همسر و پسرم رو رو حرف نزدم و یک دفعه حالم بد می شه ولی تو این خوشبختانه  دوره حال بدم موقتی بوده برای اینکه به هر حال باید انجام بدم وگرنه یک روز انجام ندادن مساوی با هفتصد هشتصد تومن جریمه و نمی تونم بی خیالش بشم .

 

عزیزم :)
خیلی خوبه که همسرت همراه شدن همراه که داشته باشه آدم جدی تر جلو میره
امیدوارم همشو خوب برید جلو

چه عالی
منم همش دلتنگی نیست
از خونه بیرون نرفتن و حذف روابط اجتماعی با آدمها اذیتم میکنه
الان بهترم بعد هم رفتم پاساژ گردی بهترم

امیدوارم همیشه کنار همسر و پسرت شاد وسلامت باشی

حال این روزهای ما خیلی شبیه به همه. هممون کمابیش یک جوریم. 

ولی خوب چاره چیه باید سلامتی رو شکر کنیم و سعی کنیم یه جوری خودمونو سرپا نگه داریم 

من خودم تو این دوره، پارسال که گیسو نبود با شیرینی‌پزی و کیک و نون و غذا وقتمو پر میکردم و باقیش هم با آلما کاردستی.

تغییر دکور هم خیلی خوبه. واقعا جواب میده. کلی روحیه‌‌ی آدم عوض میشه 

فعلا همینا به ذهنم میرسه نمی‌دونم شاید اصلا نتونی همت کنی و پاشی کاری کنی اما همیشه اولشه که سخته ☺️

بله سلامتیم و خدا رو شکر
ای جانم  گیسو کوچولو ببوسش از طرف من
چه خوب که سرتو اینطوری گرم میکردی
من همش فکر می کنم کار عقب مونده دارم و این خیلی بده
بهترم یاسی جونم
همون روز پا شدم و خونه رو نظم دادم و کلی کار کردم که حالم رو بهتر کرد

خیلی بدم میاد ازین حرفام نوشتن ولی می‌خوام بگم بخدا همین بی حوصلگی خیلی خوبه،همین روزمرگی، من دلم تنگ شده برای بی حوصلگی و حتی خستگی بعد از سرکارم!!!! خداروشکر سالمید و این واقعا چیز کمی نیست،اینکه نگرانی و دغدغه دوساعت دیگه تون خیلیییی نیست، غزلی می‌دونم دلتنگی برای خانواده خیلی سخته خیلی ولی خداروشکر خیالت راحته سالمن،میدونی چون تو شرایطی که هستم همینها آرزوم شده برات نوشتم وگرنه می‌دونم خیلی‌ها اصلا این موضوعی نیست که حتی بهش فکر کننببخشید پرحرفی کردم و امیدوارم ناراحت نشده باشی ازم

 

ای جان دلم
تو حقیقت رو میگی
واقعا همین سلامتی دنیایی می ارزه
بارو کن مرتب به یادتم و براتون دعا می کنم 
چقدر دلم میخواد بیای از حال خوبتون بنویسی
روزی برسه که این روزا رو یادت نیاد از خوشی
عزیز دلمی
تو این مدت شماها خیلی رنج کشیدید
و دلم میخواد فقط بغلت کنم
مرسی که یادم آوردی
مرسی که هستی
مرسی که دوستت دارم نسترن جانم
مرسی مرسی مرسی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan