به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

۷۷. متاسفانه

عاشقتم که

من میمونم پات

قلب من جاش

میدونم بات امنه

میدونی من

اینجوری بد

نفسام بهت بنده

متاسفانه دم به دیقه

این دیوونه دلتنگه

 

 

هیچوقت تو زندگیم فکر نمیکردم روزی برسه که  تنها، بی هدف و برای رفع دلتنگی نتونم آزاد و رها تو خیابونا پرسه بزنم

اولین چیزی که اینو از من گرفت ماهک قشنگم بود

بعد کرونا

و حالا چند ساله که ....

 

امشب همه مهمونی ان. نه که آش دهن سوزی باشه مثلا تولد بچه جاری. حتی علاقه ای به حضور نداشتم چون خیلی وقته دیگه جاری حس خوبی بهم نمیده و تولد ماهک هم هدیه ندادن. یا کشته مرده باشم برم خونه باباجون که مانان اینا جمع هستند. فقط دلم میخواد یک خونه دیگه اینجا بود که میرفتم و فضامو عوض میکردم. حالا یک کسی هم توش بود و میزبان بد نبود

 گاهی فکر میکنم کاش اینجا رو بفروشیم و یه ویلای جمع و جور اطراف کرج بخریم که لاقل یک خونه دیگه باشه که گاهی آب و هوایی عوض کنیم. ولی کو آدم این کار. من که همون یک معامله نابودم کرد از شدت ترس و وحشت کلاهبرداری و از دست دادن همه چیز

امروز اولین روزی بود که من اضطراب نداشتم بعد از شروع داروهای جدید اما بی حوصله ترینم. کاش میتونستم لذت این بی اضطرابی رو ببرم

دلم میخواد یک روز هرچقدر دلم میخواد بخوابم اما به خاطر ماهک و همسر هر روز حتی پنجشنبه جمعه هم باید زود بیدار بشم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan