به وقت زندگی

این زندگی تازه و آرام

۱۵. انگار وسطِ پاییزِ

چسبیده به همسر، پاهای سردم رو جا میدم زیر پتو و میچسبونم به پاهای گرم همسر. یک جوری هوا ابره که انگار غروبه و یک جوری خنک و بارونیه که حس میکنم هوا سرده و من الان باید یک گوشه خالی کنار بخاری پیدا کنم، یک بالش بزارم و دراز بکشم.

 

هوا سرد نیست. اما همسر حکم بخاری داره اینقدر که تنش داغه‌. باید شام بپزم اما تازه خوابش برده و دلم نمیاد تکون بخورم چون بیدار میشه. دارم فکر میکنم بعد از مدتها خوبه منم چسبیده بهش بخوابم که جوجه بی مقدمه و بی محابا می دوه تو اتاق و تا من بگم خوابه دست نزن، دست همسر رو میزنه کنار تا روی من بخوابه و اینگونه فانتزیِ خواب فنا شد :))))

 

+ من تا پشتم رو به همسر نکنم و ازش فاصله نگیرم، خوابم نمیبره :))

پنجشنبه که حقیقتا خود پاییز بود و دما به ده درجه رسید حتی 

طوفانش هم وحشتناک بود 

آره واقعا
چه وضعی ام شد جاده چالوس
نمیدونم چرا نمی بندنش

سلام غزل جان

چه جالب بود اینی که گفتی. یعنی همه ادم های اطراف ما در جهان موازی خودشون قرار دارند ؟؟؟؟؟ کاش بیشتر توضیح بدی

بله فرزانه جون
من توی جهان تو یک المان هستم که ذهنت تو خلقش کرده

و تو هم در جهانِ من

در حقیقت تنها آدم موجود در جهان هر کس فقط خودشه :)


اما اگر توضیح خاصی در مورد جهانهای موازی می خوای اونو من خیلی در موردش مطالعه نکردم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تازگی اینجا نیاز روح من است
.
.
.

به قول ماه کوچکم "قدرت جادویی، درونتِ"


من در بلاگ اسکای

https://life-time.blogsky.com/
Designed By Erfan Powered by Bayan