خوابیده روی زمین و من خم شدم روش و بغلش کردم و حال ببوس کی نبوس. خیلی بی مقدمه میگه: "اگر من دوستت نداشتم چی کار می کردی؟"
با مکثی بهش میگم: "باز هم دوستت داشتم و برات همه کاری می کردم. اگر من تو رو دوست نداشتم چی کار میکردی؟"
ماهک: "برات هیچ کاری نمی کردم"
امروز کلمه "لنگه" رو وقتی سراغ لنگه جورابش رو میگرفتم یاد گرفته. داره فیلم امینش )به قول خودش" نگاه میکنه که برق قطع میشه. اومده میگه: " یک لنگه از فیلم هم نتونستم ببینم" :)))
چند روزی بود قوت غالبش نون بود. یعنی یک جورایی کل روز نون میخورد. دو شب پیش براش غذا آوردم که بخوره اونوقت میگه: " دانشمندای من گفتن برای آف (آفت خودمون) غذا مهم نیست". من و همسر نمیدونستیم کدوم طرفی ولو شیم از خنده که ماه نفهمه داریم میخندیم
داره کارتون می بینه یهو با بی حوصلگی میگه:" این شلوارِ اصلا خوب نیست" وقتی می پرسم کدوم؟ میفهمم از بلندی شلوار من خوشش نیومده و میگه نباید اینگد بلند باشه
تو راه برگشتِ خونه ایم. میگه بیا در مورد ماشین ها حرف بزنیم و خودش شروع میکنه که: " اگر یک ماشین بزنه به یک خونه فلزی اون خونه خراب میشه و میفته روی بقیه خونه ها. مثلا!!! این خونه. مثلاااااا اون خونه"
نوبت من میشه و من در مورد ماشین مورد علاقه ام میگم و این که ماشین فعلی رو هم دوسش دارم. اونوقت میگه: " منم ماشین صورتی دوست دارم فگت اندازه من باشه چون می خوام رادَن گیدی کنم" :)))
عاشق کلمه رادن گیدی هستم و ق هایی که گ تلفظشون میکنه
+ هم خیلی کار کردم هم خیلی راه رفتیم. الان اونقدر له ام که راضی ام گرسنه بخوابم
+ فکر کنم چون دهنش آفت زده بود فقط نون بود که با خوردنش اذیت نمیشد
- پنجشنبه ۱۰ تیر ۰۰