یک وقت هایی هم هست که با وجود کلی هیجان و انتظار برای رسیدن مناسبتی که برات مهم هست و علیرغم تلاشت برای بیرون کشیدن خودت از منجلاب احساسات تهوع آور پریود و تلاش همسرت برای سوپرایز کردنت؛ همه چیز طوری پیش میره که کلا گند میخوره به تلاش و هیجانت و قسمت بدترش اونجاست که بچه ات به شدت اذیت بشه و تو بلد نباشی چطور از بچه ات تو اون موقعیتی که ما بزرگترها با سختگیری هامون تلخش میکنیم؛ محافظت کنی
+ کاش چیزی به اسم سرزنش وجود نداشت
+ گند خورده به طلایی موهای میوه زندگیم و با وجودی که با کمال میل راضی بود موهاش کوتاه بشه؛ باباش که عاشق طلایی های بلتدش بود؛ تلاش کرد گره موها رو باز کنه و بچم خیلی خیلی اذیت شد. هنوز چهره اشکی و چشمای سرخش جلوی چشمامه. طفلک صبورم اونقدر اذیت شد که تهش نه کیک خورد نه غذا فقط با چشمای قرمز و فقط لحظه فوت کردن شمع یک لبخند کوچولویی اومد روی لبهاش
+ کاش اصلا تصمیم نمی گرفتم عکس بگیریم و نمی بردمش حمام. اگر قرار بود اوقاتمون تلخ بشه و عکس هم نگیریم؛ بهتر بود با حال خوب، حالا یه کمی کثیف و بدون عکس با هم وقت میگذروندیم.
+ فرق نمیکنه مناسبتش چی باشه. خونه ما هر کیکی با مناسبت و بی مناسبت باید روش شمع گذاشته بشه که ماهک فوت کنه
+ امروز تمام تلاشم برای خوب بودن؛ بازی کردن با ماهک بود و کمی حرف زدن با شارمین مهربونم.
+ چقدر دلم میخواد یه وقتایی ادب رو بزارم کنار و با الفاظ رکیک حرف بزنم :))
- دوشنبه ۳۱ خرداد ۰۰